به نام یگانه خالق عشق

امشب درخلوتی ستودنی تو را احساس می کنم،امشب تو را با آغوشی باز پذیرایی می کنم ،امشب حضورت را در دل ارج می نهم،ای عشق حضورتو در زندگی من چراغی ست همیشه فروزان،که می نماید حقیقته بودن را،حقیقت دوست داشتن و حقیقت رضایت،امشب با سمفونی زیبای بتهوون میرقصم و پای کوبان تا سپیده ی سحر از شوق و شور تجلی تو در زندگی خویش نهایت رضایت را به سپیده ی صبح، به آواز گنجشک ها و نوای بی دریغ محبت نگاه کودکانه ی قلبم هدیه می دهم.امشب شادان و پای کوبان از این پیروزی،خواب از چشمانم رخت بر بسته است ولبخند میزنم ،به تنفر به خیانت به انزجار و دروغ اینان که نتوانستند میان ما را برهم زنند،این بدخواهان به ظاهر متظاهر شوم،اینان در حسرت آتشی که در وجود من از هم اکنون تا ابد روشن گشته خواهند سوخت،تا دریابند معنی حقیقی همیشه زنده بودن و همیشه جاوید ماندن را ،ای عشق حضورت تمامیه زندگیم را در بر گرفته چه در آن ثانیه هایی که دستان کودکان را در دستانم میفشارم و بوسه ای بر پیشانی آنان مینهم ،نگاهم عاشقانه نگاهشان را می یابد و چه در ثانیه هایی که در کنار انسانها حضورت را لمس میکنم و بر تو تکیه زده ام،ای نیروی نجات بخش زندگیم،امشب میلاد توست،میلاد بزرگترین پیروزی تو بر شر، تردید و ناآرامی های درون، امشب جایگاه تو را آیینه باران کرده ام،امشب زیبا ترین خواهش ها و خواسته ها را پیشکش قدمهای صمیمی و گرمت میکنم که گرما و شور زندگی من گشته است.

و از حضور توست که احساس قدرت میکنم به پشتوانه ی توست که هیچ هراسی ندارم،به بهانه ی توست که من اکنون اینجا بر روی صندلی نشسته ام،در تاریکی که تو نور امیدش گشته ای تاریکی مطلقی که اطرافیانم در آن دست و پا میزنند،رنج بردن برای انسان زیباترین عشق را می آفریند اگر دل به عشق نهد،تردید و تنهایی وحتی ترس به مانند ریگهایی به زیر پایش هستند در جاده ای که تو حضور داری .با تو همه چیز امکان دارد ،با تو مادری چشم انتظار به دینگ دانگ زمانهای نا امیدی،بار بر میدارد ،با تو دل نا امید و گوشه گیر عاشق می شود،با تو نگاهی لبخند میزند ،با تو مخترع و مکتشف و نوازنده ی وجود انسان به اوج میرسد،با تو زندگی معنی می یابد.

با تو جدایی ها ،عین وصال است با تو مرگی وجود ندارد و هر مرگ عین زندگیست ،با تو نبضم چه تند می زند،و ویرانه ی دل را آباد میکند،آبادی که در آن آسمان به وسعت عشق است،زمین به وسعت عشاق، گلهای معطر به وسعت مهر است و زندگی به وسعت حضور انسانهای عاشق.

با خود می اندیشم،در نبودت چه ها بر من گذشت،و اکنون که در آیینه نظاره گر خویشتن خویشم وسعتی از زیبایی را می یابم که بر من لبخند می زند ،چه دلنشین و خواستنی ست.چه آرام و پر انرژی، به مانند این است که در هر ثانیه بیشتر جان میگیری و پایانی نداری. بگذار که امشب اقرار کنم ،من رضایت دارم از تو و از زندگی من رضایت دارم که همه جا با من هستی ،عشقی که  هرگز افول نخواهی کرد زیرا دلم  نگهبان توست ، جسمم به فرمان توست و نگاهم همیشه تشنه ی تو را یافتن است.

ای عشق با تو زیبا ترین ثانیه ها را شکار می کنم باتو در زیباترین ثانیه ها شادی کردن را می آموزم،زیرا روحم را با حضورت صفا بخشیدی و این سلامت روح را مدیون ،انرژی بی رقیب تو هستم.

بزرگترین آرزوی من ،مبتلا شدن ،طراوت نگاه های انسانها به حقیقت عشق است،کافیست ثانیه ای به احترامت سکوت کنیم،درهای دل گشوده می شود و تو قدم بر امپراطوری کوچک ولی با صفایت می گذاری.

نظرات شما عزیزان:

نام :

آدرس ایمیل:

وب سایت/بلاگ :

متن پیام:

نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:

نويسنده : | تاريخ : برچسب:بیکران,نغمه,

| نوع مطلب : <-CategoryName-> |